مارال زارعیمارال زارعی، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

مارال همه زندگیم

برگشتن آنه و دَدهَ

منیم بالام  مارالم آنهَ اینا بالاخره با تاخیر یک روزه به دلیل بارش برف شدید که باعث شده بود پروازشون کنسل بشه . بالاخره پریروز برگشتن . خوش اومدین . دلمون واقعا براشون یه تیکه شده بود. اونروز دَده اس ام زد و اطلاع داد که دارن میرن فرودگاه تا سوار هواپیما بشن.  ما هم همه چیز رو برا یک ناهار مفصل با اونا آماده کردیم ، بعد پَسا خالا گفت عمو داره میاد که بریم فرودگاه . منم اومدم اتاق پیشت بهت گفم مامانی بیا لباستو بپوش داریم میریم از پیش هواپیماها دَده اینا رو بیاریم برگشتی به من گفتی از فرودگاه دیگه . از تعجب داشتم شاخ در می آوردم آخه فسقلی الان شما دقیقا 3 سال و یک روزه ای اینا رو از کجا میاری میگی. حالا من پیش خودم می گم ب...
27 آذر 1392

سفر به سلامت دَدهَ و آنَهَ

مامانی گل امروز 2 روزه که دَدهَ و آنَهَ رفتن سفر . یه روز مونده به رفتنشون طوری دلم گرفته بود که اگه یکی زیادی سر به سرم می ذاشت میزدم زیر گریه . آخه اونا سهم بزرگی از زندگیمو ، قلبمو مال خودشون کردن. به هر حال پریروز از فرودگاه بدرقه اشون کردیم و اونا راهی کشور ترکیه و از اونجا هم به مقصد چین از ما خداحافظی کردن. خدا به همراهشون. مارال عزیز دَدهَ و آنَهَ بعد تولد تو به خاطر اینکه مسئولیت نگهداری تو عزیز رو انَهَ قبول کرده بود نتونستن یه سفر درست و حسابی برن و من خودمو همیشه از این بابت خجل و شرمنده اونا میدونم و این سفر بعد 3 سال برا هر دواشون واقعا خوبه. مارال عزیزم دلم می خواد شما هم وقتی بزرگ شدی همیشه قدر دان زحمات آنَه باشی که ...
14 آذر 1392
1